پیشینه تحقیق طلاق عاطفی

بخشی از متن:

قسمتی از متن:

تعریف طلاق

اصطلاح«طلاق»درنظام هاى حقوقى غربىدلالت دارد بر انحلال یک رابطه زناشویى رسمى و قانونى در زمانى که هر دو طرف هنوزدر قید حیاتند و پس از وقوع آن مى توانند بار دیگر ازدواج کنند (کرامبى و همکاران، 1367).

این اصطلاح، با واژه هاى اختلال زناشویى، انحلال زناشویى، انفصال یاجدایى و متارکه ارتباط نزدیکى دارد. طلاق معمولا پس از یک دوره اختلال یا بىسازمانىدر روابط زناشویى واقع مى شود، گرچه همواره چنین نیست ومثلا دو همسر که داراى انتظارات بالاى لذت زناشویى هستند، ممکن است با رضایت کامل وبدون آن‌که اختلالى در روابطشان به وجود آمده باشد، براى گریز از ازدواج در صدد طلاقبرآیند. انحلال زناشویى[1] مفهوم وسیعى است که طلاق تنها یکى از اسباب آن است. مرگ یکى از دوهمسر، متارکه و فسخ ازدواج، شکل هاى دیگر انحلال زناشویى اند. انفصالبه معنى جدایى فیزیکىزن و شوهر از یکدیگر، اغلب فاقد جنبه رسمى و قانونى است، اما در برخى کشورهاى غربىبه شکلى از انفصال قانونىبرمى خوریم که معمولا پیش از طلاق اتفاق مى افتد و آن ازاین قرار است که دو همسر توافق مى کنند در اقامتگاه هاى مجزا به سر برند. متارکهنیز به معنىانحلالاجتماعى ازدواج، زمانى رخ مى دهد که یکى از دو همسر، دیگرى را به مدتى طولانى ترککند و یا از وى دورى گزیند (کری[2]، 1997).

طلاق عاطفی

پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.